انواع افسردگی
بسته به شدت علائم ، افسردگی می تواند به انواع متفاوتی تقسیم شود. برخی افراد افسردگی را خفیف و موقتی تجربه می کنند، در حالی که برخی دیگر اختلال افسردگی شدید و مداوم را تجربه می کنند.
اختلال افسردگی به چند دسته طبقه بندی میشود:
- اساسی
- مداوم(دیس تایمی)
- افسردگی مانیک یا اختلال دوقطبی
- روانپریشی
- افسردگی پریناتال (دوران بارداری و پس از آن)
- ملال پیش از قاعدگی
- افسردگی فصلی
- افسردگی موقعیتی
- افسردگی آتیپیک
اختلال افسردگی اساسی(major depressive disorder)
اختلال افسردگی اساسی از شدیدترین انواع افسردگی است. این نوع از اختلال با احساسات مداوم غم ، ناامیدی و بی کفایتی مشخص می شود که به تنهایی و بدون پیگیری و درمان از بین نخواهد رفت.
برای تشخیص اختلال افسردگی عمده دست کم باید پنج علامت از نه علامت زیر حداقل به مدت دو هفته در فرد وجود داشته باشد:
- داشتن خلق افسرده و غمگین در بیشتر ساعات روز
- کم شدن علاقه به بیشتر فعالیتهای روزانه
- افزایش و یا کاهش چشمگیر وزن وقتی که فرد از برنامه غذایی و یا رژیم خاصی استفاده نمی کند. و کاهش اشتها
- بی خوابی یا پر خوابی
- بی قراری غیر طبیعی یا کاهش فعالیت جسمی
- خستگی مفرط یا از دست دادن انرژی
- احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه شدید
- کاهش توانایی فکر کردن، تمرکز و یا تصمیم گیری
- اندیشیدن مکرر به مرگ، یا داشتن فکر خودکشی با برنامه یا ابزاری خاص و یا اقدام به خودکشی
این علایم باید تقریبا همه روزه در فرد دیده شود و نشانه ی اول و دوم یعنی داشتن خلق افسرده و کاهش علاقه و لذت حتما باید در جمع پنج نشانه ای که فرد تجربه میکند وجود داشته باشد.
افزون بر داشتن این علائم باید حداقل سه مورد از موارد زیر نیز تا حدقابل ملاحظه ای وجود داشته باشد:
- افزایش احساس خود مهم بینی
- کاهش نیاز به خواب کافی(کم شدن زمان استراحت و خواب در شبانه روز)
- پرگویی و صحبت بیش از اندازه
- ابراز نقطه نظرهای متفاوت و پراکنده
- نداشتن تمرکز و پرت شدن حواس به سادگی
- پرتحرکی و افزایش فعالیتهای بدنی
- پرداختن بیش از اندازه به فعالیتهای لذت بخش و پر خطر
اختلال افسردگی مداوم:
اختلال افسردگی مداوم یا دیس تایمی (قبلا روان نژندی افسردگی معرفی میشد) اختلال خفیف اما مزمن است.
برای تشخیص این اختلال ، علائم باید حداقل دو سال ادامه داشته باشد. افسرده خویی می تواند بیشتر از افسردگی اساسی زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد زیرا این دوره برای مدت طولانی تری ادامه دارد.
شیوع این اختلال در زنان بیشتر از مردان است و سیر مزمن تری دارد. شروع آن بی سرو صدا است و بروز آن اغلب در افرادی است که مدت طولانی را تحت فشارهای روانی بوده اند و یا فقدانهای ناگهانی را تجربه کرده اند.
معمولا عوارض آن در پایان روز شدت می گیرد و عموما در سنین ۲۰ تا ۳۵ سالگی شروع می شود. البنه نوعی از این اختلال زود آغاز بوده و می تواند در سنین قبل از ۲۱ سالگی بروز پیدا کند.
با بروز حداقل دو مورد از علایم زیر بهمراه افسردگی می تواند احتمال این اختلال را داشته باشد:
- کم اشتهایی یا پرخوری
- بی خوابی یا پر خوابی
- کمبود انرژی یا خستگی
- کاهش اعتماد بنفس
- ضعف در تمرکز یا دشواری در تصمیم گیری
- احساس ناامیدی
در طی این دوره ی دو ساله اختلال (در مورد کودکان و نوجوانان یکساله) فرد هرگز نباید بیش از دو ماه فارغ از این علایم باشد.
این علایم نباید ناشی از اثرات جسمی مستقیم یکی از مواد (مثل سوء مصرف موادمخدر یا داروهای طبی) یا یکی از بیماریهای طبی عمومی (مثلا کم کاری تیروئید) باشد.این علایم باید باعث ایجاد رنج و ناراحتی چشمگیری در فرد بشود بطوریکه کارکردهای اجتماعی، شغلی و… فرد را به نحو قابل توجهی تحت تاثیر قرار بدهد.
افسردگی مانیک یا اختلال دو قطبی:
افسردگی مانیک شامل دوره های شیدایی یا هیپومانیا (جایی که فرد احساس می کند بسیار خوشحال است) همراه با علائم افسردگی است. این اختلال نامی قدیمی برای اختلال دو قطبی است.
برای اینکه اختلال دو قطبی در فرد تشخیص داده شود، باید یک قسمت از شیدایی را تجربه کند که هفت روز طول بکشد. ممکن است که حالت افسردگی را قبل یا بعد از قسمت شیدایی تجربه کند. چرخه ی حالات افسردگی و مانیک باید به شکل مستمر ادامه داشته باشد.
حالت افسردگی علائمی مانند این اختلال را دارد.
علائم حالت مانیک شامل:
- انرژی بالا
- کاهش خواب
- تحریک پذیری
- هجوم سریع افکار و گفتار
- خود بزرگ بینی
- افزایش اعتماد به نفس
- رفتار غیرمعمول ، ریسک پذیر و خود مخرب
- احساس سرخوشی
در موارد شدید ، اختلال می توانند توهم را همراه داشته باشد. هیپومانیا نوعی شیدایی شدید است.
روانپریشی:
برخی از افراد مبتلا به انواع افسردگی اساسی نیز دوره های از دست دادن ارتباط با واقعیت را پشت سر می گذارند. این به روان پریشی معروف است که می تواند توهم و هذیان باشد.
توهم وقتی است که فرد چیزهایی را می بیند که وجود خارجی ندارد، یا صداهایی می شنود که نیست، بو و مزه هایی را احساس می کنید که واقعاً وجود ندارند. افسردگی همراه با روان پریشی می تواند علائم جسمی را نیز به همراه داشته باشد.
افسردگی دوران بارداری:
افسردگی پریناتال ،در دوران بارداری یا طی چهار هفته پس از زایمان رخ می دهد. معمولاً پس از زایمان نامیده می شود. افسردگی پری ناتال ممکن است در حین بارداری باشد.
تغییرات هورمونی که در دوران بارداری و زایمان اتفاق می افتد می تواند باعث ایجاد تغییراتی در مغز شود که منجر به نوسانات خلقی می شود. کمبود خواب و ناراحتی جسمی که اغلب با تولد نوزاد اتفاق می افتد نیز باعث افزایش این اختلال می شود.
علائم این اختلال می تواند به همان اندازه علائم اساسی باشد و شامل موارد زیر است:
- غمگینی
- اضطراب
- خشم یا عصبانیت
- فرسودگی
- نگرانی شدید در مورد سلامتی و ایمنی کودک
- مشکل در مراقبت از خود یا نوزاد جدید
- افکار آزار یا آسیب رساندن به کودک
زنانی که فاقد پشتیبانی هستند و یا قبل از آن دچار انواع افسردگی شده اند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این اختلال هستند، اما این برای هر کسی ممکن است رخ دهد.
دلایل اصلی افسردگی در نوجوانان
ملال پیش از قاعدگی (PMDD):
اختلال ملال قبل از قاعدگی (PMDD) نوعی شدید از سندرم قبل از قاعدگی (PMS) است. در حالی که علائم سندروم قبل از قاعدگی می تواند از نظر جسمی و روانی باشد، اما علائم ملال قبل از این اختلال عمدتاً روانی است!
این علائم روانی شدیدتر از موارد مرتبط با سندرم پیش از قاعدگی است. ممکن است کسی که مبتلا به ملال قبل از قاعدگی است، سطح افسردگی و اندوهی را تجربه کند که عملکرد روزمره را تحت تاثیر قرار می دهد.
سایر علائم احتمالی این اختلال شامل:
- نفخ و حساسیت به پستان
- سردرد
- درد مفاصل و عضلات
- غم و ناامیدی
- تحریک پذیری و عصبانیت
- نوسانات شدید خلقی
- هوس غذا یا خوردن زیاد
- حملات هراس یا اضطراب
- کمبود انرژی
- تمرکز بر مشکل
- مشکلات خواب
به نظر می رسد ملال قبل از قاعدگی به طور مشابه با این اختلال مربوط به تغییرات هورمونی می باشد. علائم آن معمولاً درست پس از تخمک گذاری شروع می شود و بعد از قاعدگی، کاهش می یابد.
افسردگی فصلی:
افسردگی فصلی ، اختلال عاطفی فصلی نیز خوانده می شود. از نظر بالینی به عنوان “اختلال افسردگی اساسی با الگوی فصلی” شناخته می شود. این افسردگی مربوط به فصول خاصی است. برای بیشتر افراد ، این اتفاق در ماه های زمستان رخ می دهد.
علائم اغلب در پاییز شروع می شوند، زیرا روزها کوتاه تر می شوند و در زمستان ادامه می یابند.
علائم شامل موارد زیر هستند:
- افزایش نیاز به خواب
- افزایش وزن
- احساس غم ، ناامیدی یا بی حوصلگی
این اختلال ممکن است با پیشرفت فصل بدتر شود و منجر به افکار خودکشی شود. هنگامی که بهار می رسد، علائم تمایل به بهبود می یابد. این ممکن است مربوط به تغییر در ریتم های بدنی فرد در پاسخ به افزایش نور طبیعی باشد.
افسردگی موقعیتی:
افسردگی موقعیتی ، توسط رویدادها یا موقعیت های خاص ایجاد می شود. مثال این موقعیت ها شامل:
- مرگ یک عزیز
- بیماری جدی یا یک واقعه تهدید کننده زندگی
- مشکلات مربوط به طلاق یا حضانت کودک
- شکست در روابط عاطفی
- بیکار بودن یا روبرو شدن با مشکلات جدی مالی
- روبرو شدن با مشکلات گسترده قانونی
البته طبیعی است که حوادثی مانند اینها ایجاد احساس غم و اضطراب کنند. اما این اختلال هنگامی اتفاق می افتد که این احساسات متناسب با رویداد تحریک آمیز باشد و در زندگی روزمره اختلال ایجاد نمایند.
افسردگی آتیپیک:
آتیپیک به یکی از انواع افسردگی اطلاق می شود که در پاسخ به وقایع مثبت داده میشود. علیرغم نام آن ، این اختلال غیر معمول یا نادر نیست!
ابتلا به افسردگی غیر معمولی بسیار چالش برانگیز است زیرا فرد ممکن است از نظر دیگران (یا خودش) افسرده نباشد.
علائم دیگر این اختلال می تواند شامل موارد زیر باشد:
- افزایش اشتها و افزایش وزن
- تصویر بد از بدن
- پرخوابی
- بیخوابی
- سنگینی در بازوها یا پاها که یک ساعت یا بیشتر در روز طول می کشد
- احساس طرد و حساسیت به انتقاد
- دردهای مختلف